تفاوت سه تار حرفه ای و مشقی
درود بر دوستان و همراهان عزیز سه تار ظفر
یکی از سوال ها و چالش هایی که هنرآموز ها در ابتدای کاروزمانی که می خواهند اولین ساز خودرا تهیه کنند با آن مواجه می شوند اصطلاح ساز مشقی است.
معلوم نیست که چه کسی برای اولین بار این اصطلاح رو باب کرده اما با توجه به توضیحاتی که در ادامه به آنها اشاره خواهم کرد،
نتیجه گیری که خواهد شد این است که احتمالا فروشگاه های موسیقی این رو باب کرده اند و احتمالا به این نتیجه هم خواهیم رسید چرا این کار را کرده اند
ودر نهایت با کمی بررسی شاخص های سازهای مشقی خواهیم فهمید ساز حرفه ای چه خصوصیاتی دارد وچرا باید در هر سطحی هم که باشیم سراغ سازهای مشقی نرویم
و سود ومزایای خرید ساز حرفه ای برای نوازنده و هنرآموز آنقدر زیاد خواهد بود که بحث هزینه را برای ما توجیه کند.
بزرگترین عامل در اینگونه تعاریف غلط و فرهنگ سازی های نادرست عدم وجود اطلاعات کافی در این مورد خاص برای هنرجویان مبتدی است
و همین موضوع دست آویز افراد سودجو خواهد شد و بعداز مدتی کلا به عنوان یه محصول قابل ارایه تعریف می شود.
اصلاح این اتفاق خیلی کار سخت و زمان بر تری نسبت به روزی است که این فرهنگ تازه در حال شکل گیری بود می باشد.
به دلایل زیاد که از حوصله این مقاله خارج است.اما بنده به سهم خودم این قدم را تا جایی که برایم مقدور باشد بر خواهم داشت.
چالش هزینه خرید ساز
همه چیز از آنجایی شروع می شود که علاقه مندان به ورود به عرصه موسیقی و نوازندگی با چالش هزینه خرید ساز مواجه شدند.
بعداز اینکه فرد متوجه می شود یک ساز حرفه ای قیمت قابل توجهی دارد،به فکر فرو می رود.نه اینکه منصرف شده باشد.
بلکه فقط دارد حساب کتاب می کند.مسئول فروشگاه متوجه این موضوع می شود و برای اینکه مشتری را از دست ندهد می گوید:
ایا شما تازه کار هستید؟فرد می گوید بله.فورا می گوید خوب شما بیایید با ساز مشقی شروع کنید اگر دیدید واقعا به این کار علاقه دارید بعدا یک ساز حرفه ای بخرید.
و معمولا قیمت سازهای مشقی یک دهم ساز حرفه ای است.
فرد باخودش می گوید اره پیشنهاد خوبی است.اما غافل از اینکه همین جا اولین خشت را کج گذاشت.
کمی جلوتر در انتخاب استاد یا معلم هم از همین ایده استفاده میکند و و در بین معلم ها کسی که شهریه کلاسهایش کمتر است را انتخاب می کند.
او نمی داند یک ساز به اصطلاح مشقی ویک معلم مشقی چقدر تاثیرات مخربی در روند آموزش او خواهد گذاشت
به نوعی که بعد از گذشت مدتی کلنجار رفتن و تمرین با این گونه سازها وعدم پیشرفت چشمگیر ومقایسه کیفیت اجرای خود با مدرس یا استاد خود یا دوستانی که قاعدتا ساز حرفه ای دارند و او نمی داند،فرد را به سمتی سوق می دهد که او آرام آرام فکر می کند احتمالا من به این هنر علاقه ای ندارم یا اینکاره نیستم یا استعداد این کار را ندارم یا……و در نهایت ازاین حوزه خارج می شود.
مشاوره غلط و خودخواهانه
هنرهای زیادی وجود دارد اما قطعا شما در وجود خود به صورت تاخودآگاه نزدیکی بیشتری به موسیقی احساس می کردید که نصمیم به انتخاب این شاخه گرفتید.
بنابراین حتما توانایی و استعداد لازم را داشته ودارید که نوازندگی را انتخاب کردید اما این مشاوره غلط و خودخواهانه آن فروشنده بود که مسیر شمارا تغییر داد
و مطمئن باشید این علاقه شما تا آخر عمر بارها شمارا به چالش خواهد کشید اما با توجه به تجربه بد و ناموفق شما در اولین بار،منطق شما به شما خواهد گفت نه.
البته متاسفانه امروزه وقتی کسی به فروشگاه سر می زند،فروشنده ابتدا ساز حرفه ای را معرفی نمی کند و بلا فاصله می گوید ساز مشقی می خواهید یا حرفه ای؟این همان فرهنگ غلط است.
هستند کسانی که با حمایت اطرافیان و درک پخته تر آنها خیلی زود سازحرفه ای تهیه می کنند و خیلی زود گام اول را اصلاح می کنند.
بسیار متقاضیانی داشته ام که بعداز مدتی تمرین وقتی می خواهند ساز خودرا تعویض کنند و ساز حرفه ای را دست می گیرند برق عجیبی در چشمانشان ظاهر می شود
وبا جملاتی مانند :وای چقدر فرق می کند.وای چقدر راحت تره.وای چه صدایی.وای چقدر خوش دست و راحته.و…….
یک مثال ساده
دوستان بیایید یک مثال ساده را بررسی کنیم:فرض کنید می خواهید در برنامه روزانه خود صبح ها به پارک بروید و نرمش و ورزش کنید.خوب قطعا کمی دویدن نرم هم قبل آن خواهید داشت.آیا می شود با کت و شلوار یا شلوار جین و نسبتا چسب این کار را انجام داد؟لباس شما و کفش شما چگونه بر کیفیت تمرین شما و مدت ورزش شما و در نهایت نتیجه و ذوق ادامه دادن شما تاثیر می گذارد؟
به این مثال بیشتر فکر کنید
بله لباس مخصوص ورزش برای شما راحتی و اشتیاق به همراه خواهد داشت.
این توضیحات در مورد معلم نما ها هم صدق می کند.
ساز های به اصطلاح مشقی در ابتدا فقط برای دکور منازل و آتلیه ها ساخته شدند.اما افراد سود جو آن را وارد فروشگاه های تخصصی موسیقی کردند و از سادگی و کم تجربگی افراد تازه کار سوءاستفاده کردند و چه بسیار علاقه مندانی که از مسیر تعالی خود دور شدند.
این توضیحات برای همه شاخه های هنری صدق می کند.
اسیر ایده های افراد ناباب نشوید
اگر در مسیر کوه پیمایی به یک جوب برسید در همان لحظه درونتان به شما خواهد گفت که می توانید بپرید یا نه.در مسیر انتخاب شاخه هنر هم همین امر صادق است.لحظه ای که شما درونا احساس می کنید برای تعالی شخصی نیاز به فعالیت هنری دارید، مغز شما در کسری از ثانیه همه ی هنرهایی که می شناسید را مرور می کند.هرانچه انتخاب کرد و پیشنهاد داد قطعا به درون شما نزدیک تر است.پس اسیر ایده های افراد ناباب نشوید و بهترین شرایط را برای بهترین برداشت فراهم کنید.
در مقاله ای دیگر راجع به خصوصیات ساز حرفه ای توضیح خواهم داد تا معیارهایی برای انتخاب داشته باشد حتی اگر تازه کار هستید.
موفق و پیروز باشد
کاظم ظفر